معنی onlogisch
onlogisch
غیرمنطقی، به طور غیرمنطقی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با onlogisch
unlogisch
unlogisch
بِه طُورِ غِیرِمَنطِقی، غِیرِ مَنطِقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
zoölogisch
zoölogisch
جَانِوَرشِنَاسَانِه، جانِوَرشِناسی
دیکشنری هلندی به فارسی
zoologisch
zoologisch
حَیوان شِناسی، جانِوَرشِناسی
دیکشنری هلندی به فارسی
zoologisch
zoologisch
جَانِوَرشِنَاسَانِه، جانِوَرشِناسی، حَیوان شِناسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
fonologisch
fonologisch
بِه طُورِ واج شِناختی، واجی
دیکشنری هلندی به فارسی
onlogica
onlogica
غِیرِمَنطِقی بودَن، غِیرِ مَنطِقی
دیکشنری هلندی به فارسی
logisch
logisch
بِه طُورِ مَنطِقی، مَنطِقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
logisch
logisch
بِه طُورِ مَنطِقی، مَنطِقی
دیکشنری هلندی به فارسی