معنی onhandig onhandig بی دقّت، ناجور، با اشتباهات زیاد، ناقص، به طور ناشیانه، دست و پا چلفتی، دستپاچه، به طور دستپاچه، به طور دست و پا چلفتی، بی نظم، به طور بی کلاس، بی فکر، نامناسب، بی ملاحظه، به طور بی لیاقت و بی کمال دیکشنری هلندی به فارسی