معنی ondermijnen
ondermijnen
تضعیف کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ondermijnen
onderwijzen
onderwijzen
آموزِش دادَن، آموزِش دَهید، تَدریس کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی