معنی onderdrukking
onderdrukking
سرکوب، ظلم
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با onderdrukking
onderdrukkend
onderdrukkend
سَرکوبگَر، ظالِم، ظالِمانِه، سَرکوب کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
onderdrukken
onderdrukken
سِتَم کَردَن، سَرکوب کَردَن، خاموش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی