معنی onderbrengen
onderbrengen
پناه دادن، جای دادن، اقامت دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با onderbrengen
overbrengen
overbrengen
رِساندَن، اِنتِقال دَهَد، مُنتَقِل کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
onderbreken
onderbreken
مُزاحِمَت کَردَن، قَطع کَردَن، اِظهار نَظَر کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی