معنی onberekenbaar onberekenbaar حساب ناپذیر، غیر قابل پیش بینی، به طور غیرقابل محاسبه دیکشنری هلندی به فارسی
onherkenbaar onherkenbaar غِیرِقابِلِ شِناسایی، غِیرِ قابِلِ تَشخیص، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ شِناسایی دیکشنری هلندی به فارسی