معنی omdraaien
omdraaien
وارونه کردن، برگرد، برگشت دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با omdraaien
losdraaien
losdraaien
آچار کِشیدَن، شُل کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
draaien
draaien
چَرخاندَن، نوبَت، غَلتیدَن، چَرخیدَن، پیچاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی