معنی observatie
observatie
مشاهده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با observatie
observante
observante
دَقیق، ناظِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
observable
observable
قابِلِ مُشاهِدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
observatoire
observatoire
رَصَدخانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
observation
observation
مُشاهِدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
observance
observance
رِعایَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
observable
observable
قابِلِ مُشاهِدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
observante
observante
دَقیق، ناظِر
دیکشنری پرتغالی به فارسی