معنی misselijk misselijk به طور بیمارگونه، حالت تهوّع، با حالت تهوّع، تهوّع آور، آزرده بِه طُورِ بیمارگونِه، حالَت تَهَوُّع، با حالَتِ تَهَوُّع، تَهَوُّع آوَر، آزُردِه دیکشنری هلندی به فارسی