معنی loven
loven
تحسین کردن، ستایش
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با loven
joven
joven
جَوان تَر، جَوان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
loben
loben
تَحسِین کَردَن، سِتایِش، سِتایِش کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
boven
boven
بالا
دیکشنری هلندی به فارسی
doven
doven
خاموش کَردَن، ناشِنَوا
دیکشنری هلندی به فارسی
lopen
lopen
راه رَفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
leven
leven
زِندِگی، زِندِگی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی