معنی losmaken
losmaken
جدا کردن، شل کردن، دکمه زدن، باز کردن، باز کردن گره ها
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با losmaken
loslaten
loslaten
آزاد کَردَن، رَها کُن
دیکشنری هلندی به فارسی