معنی lopen
lopen
راه رفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با lopen
loben
loben
تَحسِین کَردَن، سِتایِش، سِتایِش کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
hopen
hopen
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری هلندی به فارسی
dopen
dopen
مَسیحی کَردَن، غُسلِ تَعمید دادَن، تَعمِید دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
loper
loper
دَوَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
kopen
kopen
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
loven
loven
تَحسِین کَردَن، سِتایِش
دیکشنری هلندی به فارسی
open
open
باز، باز کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی