معنی lokaal
lokaal
به طور محلّی، محلّی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با lokaal
loyaal
loyaal
وَفادارانِه، وَفادار
دیکشنری هلندی به فارسی
lokal
lokal
مَردُمی، مَحَلّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lokal
lokal
بِه طُورِ مَحَلّی، مَحَلّی
دیکشنری آلمانی به فارسی
lokasi
lokasi
مَکان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vocaal
vocaal
آوایی، آوازی
دیکشنری هلندی به فارسی
globaal
globaal
جَهانی
دیکشنری هلندی به فارسی
moraal
moraal
اَخلاقیات، اَخلاق
دیکشنری هلندی به فارسی
totaal
totaal
کامِل، کُل
دیکشنری هلندی به فارسی
tonaal
tonaal
آوایی، بِه صورَتِ تُنی
دیکشنری هلندی به فارسی