معنی locatie
locatie
مکان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با locatie
location
location
اِجارِه نِشینی، اِجارِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
locataire
locataire
اِجارِه دَهَندِه، مُستَأجِر، مُستَأجِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
evocatie
evocatie
یادآوَری، تَداعی
دیکشنری هلندی به فارسی
notatie
notatie
یادداشت، نِشانِه گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
donatie
donatie
اِهدا
دیکشنری هلندی به فارسی
rotatie
rotatie
چَرخِش
دیکشنری هلندی به فارسی
ovatie
ovatie
تَشوِیق
دیکشنری هلندی به فارسی
locale
locale
مَحَلّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Locate
Locate
یافتَن، مَکان یابی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی