معنی leen
leen
ملک، قرض گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با leen
leben
leben
زِندِگی کَردَن، زِندِگی
دیکشنری آلمانی به فارسی
leer
leer
خوٰاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
legen
legen
قَرار دادَن، مَحَل، گُذاشتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
leer
leer
با حالَتِ خالی، خالی، بِه طُورِ تُهی، تُوخَالِی، خیرِه وار
دیکشنری آلمانی به فارسی
lesen
lesen
خوٰاندَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Keen
Keen
مُشتاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
geen
geen
هیچ یِک، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
lezen
lezen
خوٰاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
leven
leven
زِندِگی، زِندِگی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی