معنی kwelling
kwelling
اذیّت، عذاب
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با kwelling
zwelling
zwelling
وَرَم، تَوَرُّم
دیکشنری هلندی به فارسی
keliling
keliling
مُحیط، اَطراف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwellend
kwellend
دَردناک، عَذاب آوَر
دیکشنری هلندی به فارسی
Telling
Telling
جالِب، گُفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kwellen
kwellen
رَنجاندَن، عَذاب، آزُردِه کَردَن، رَنجیدَن، آزار دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
koeling
koeling
سَرمایِش، خُنَک کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی