معنی krakend
krakend
خراب، جیرجیر زدن، خش خش کننده، خش خش دار
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با krakend
kraken
kraken
خَش خَش کَردَن، کِرَک، جَویدَن با صِدا، خُرد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
fragend
fragend
بِه طُورِ کُنجکاوانِه، پُرسِشگَرانِه، پُرسِشگَر، مُتِعَجِّب
دیکشنری آلمانی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ اَندوهناک، شاکی، بِه طُورِ شِکایَت آمیز، زاری
دیکشنری آلمانی به فارسی
kratzend
kratzend
خَراشیدِه، خراشیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
vragend
vragend
پُرسِشگَر، سُؤال کَردَن، مُتِعَجِّب، بِه طُورِ کُنجکاوانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
pratend
pratend
چَت کَردَن، صُحبَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
krijend
krijend
فَریاد کِشیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klagend
klagend
بِه طُورِ شِکایَت آمیز، شاکی، نالان
دیکشنری هلندی به فارسی
erkend
erkend
پَذیرُفتِه شُدِه، شِناختِه شُدِه اَست، شِناختِه شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی