معنی kopen
kopen
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با kopen
hopen
hopen
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری هلندی به فارسی
dopen
dopen
مَسیحی کَردَن، غُسلِ تَعمید دادَن، تَعمِید دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
lopen
lopen
راه رَفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
koper
koper
خَریدار، مَس
دیکشنری هلندی به فارسی
komen
komen
آمَدَن، بیا
دیکشنری هلندی به فارسی
koken
koken
جوش آوَردَن، بَرایِ پُختَن، پُختَن، خَشمگین شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
kapen
kapen
رُبودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
open
open
باز، باز کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی