معنی kletsen
kletsen
حرف اضافه گفتن، به حرف زدن، گپ زدن، پرگفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با kletsen
kletsend
kletsend
پُر حَرف، چَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klettern
klettern
بالا رَفتَن، صُعود، صُعود کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
klemmen
klemmen
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
kreisen
kreisen
دُور زَدَن، دایِرِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
pletten
pletten
لَهو کَردَن، خُرد کَردَن، لِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
flitsen
flitsen
دِرَخشان شُدَن، فِلَش
دیکشنری هلندی به فارسی
fietsen
fietsen
چَرخاندَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری هلندی به فارسی
kleuren
kleuren
رَنگ دادَن، رَنگ کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
klemmen
klemmen
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه ها، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی