معنی kiezer
kiezer
انتخاب کننده، رأی دهنده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با kiezer
kiezen
kiezen
اِنتِخاب کَردَن، بَرایِ اِنتِخاب، شُمارِه گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
keizer
keizer
اِمپِراتور
دیکشنری هلندی به فارسی
Fieber
Fieber
تَب و تاب، تَب
دیکشنری آلمانی به فارسی
keiner
keiner
هیچ یِک، هیچ کُدام
دیکشنری آلمانی به فارسی
Diener
Diener
خِدمَتکار
دیکشنری آلمانی به فارسی
Mieter
Mieter
اِجارِه دَهَندِه، اِجارِه کُنَندِه، مُستَأجِر
دیکشنری آلمانی به فارسی
Sieger
Sieger
فاتِح، بَرَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
niezen
niezen
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
tiener
tiener
نَوجَوَانانِه، نَوجَوَان
دیکشنری هلندی به فارسی