detener detener ایستادَن، دَستگیری، بازداشت کَردَن، جِلوگیری کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kietelen kietelen قِلقِلک کَردَن، قِلقِلَک دادَن، قِلقِلک کُنَندِه، حَسّاس بِه قِلقِلک دیکشنری هلندی به فارسی