معنی isolatie
isolatie
عایق بندی، عایق، انزوا
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با isolatie
isolation
isolation
عایِق بَندی، عایِق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
isocratie
isocratie
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
idolatrie
idolatrie
بُت پَرَستی
دیکشنری هلندی به فارسی
inflatie
inflatie
تَوَرُّم
دیکشنری هلندی به فارسی
isocratie
isocratie
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری هلندی به فارسی
isolasi
isolasi
عایِق بَندی، اِنزِوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
isolato
isolato
مُجَزّا، جُدا شُدِه، مُنزَوی، مُنعَزِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
isolare
isolare
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن، عایِق بَندی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Isolate
Isolate
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی