معنی irrelevant
irrelevant
بی ربط
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با irrelevant
irrelevant
irrelevant
بی رَبط
دیکشنری آلمانی به فارسی
irrélevant
irrélevant
بی رَبط، بی رَبط بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
irrelevante
irrelevante
بِه طُورِ بی رَبط، بی رَبط
دیکشنری آلمانی به فارسی
irrelevante
irrelevante
بی اَهَمیَّت، بی رَبط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
irrelevante
irrelevante
بی اَهَمیَّت، بی رَبط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Irrelevant
Irrelevant
بی رَبط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Irrelevanz
Irrelevanz
بی رَبطی، بی رَبط بودَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
irrilevante
irrilevante
بی اَهَمیَّت، بی رَبط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
irrelevantie
irrelevantie
بی رَبطی، بی رَبط بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی