معنی invoegen
invoegen
درج کردن، درج کنید
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با invoegen
inroepen
inroepen
اِستِدعاء کَردَن، اِستِناد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
bijvoegen
bijvoegen
چَسباندَن، ضَمیمِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
invoeging
invoeging
دَرج
دیکشنری هلندی به فارسی