معنی inspringing
inspringing
تورفتگی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inspringing
inspringen
inspringen
فُرورَفتِگی ایجاد کَردَن، تورَفتِگی
دیکشنری هلندی به فارسی