معنی inspecteur
inspecteur
سرپرست، بازرس
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inspecteur
inspecteur
inspecteur
بازرَس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inspecter
inspecter
بَررَسی کَردَن، بازرَسی، بازرَسی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inspector
inspector
بازرَس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی