معنی inspecteren
inspecteren
بازرسی کردن، بازرسی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inspecteren
respecteren
respecteren
اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
injecteren
injecteren
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
infecteren
infecteren
آلودِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inspecter
inspecter
بَررَسی کَردَن، بازرَسی، بازرَسی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی