معنی inhiberen
inhiberen
ممانعت کردن، مهار کند
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inhiberen
inkuberen
inkuberen
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری هلندی به فارسی
inhiber
inhiber
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی