معنی inhalen
inhalen
سبقت گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inhalen
inhalan
inhalan
اِستِنشاقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
inhaler
inhaler
اِستِنشاق کَردَن، اِستِنشاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhalan
inhalan
اِستِنشاقی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
anhalten
anhalten
ایستادَن، تَوَقُّف، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
inhalant
inhalant
اِستِنشاقی، اِستِنشاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhalar
inhalar
اِستِنشاق کَردَن، اِستِنشاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
idealen
idealen
آرمان ها
دیکشنری هلندی به فارسی
inhalant
inhalant
اِستِنشاقی
دیکشنری هلندی به فارسی
schalen
schalen
مِقیاس کَردَن، تَرازو
دیکشنری هلندی به فارسی