معنی ingestort
ingestort
فروریخته، فرو ریخت
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ingestort
investor
investor
سَرمایِه گُذار، سَرمایِه گُذاران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
inwestor
inwestor
سَرمایِه گُذار، حُروف بُزُرگ
دیکشنری لهستانی به فارسی