معنی indiening
indiening
تسلیم
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با indiening
indienen
indienen
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
indeling
indeling
دَرَجِه بَندی، طَرح بَندی
دیکشنری هلندی به فارسی