معنی inconsistent
inconsistent
غیرمستقیم، ناسازگار، به طور ناسازگار
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inconsistent
inkonsistent
inkonsistent
بِه طُورِ ناسازگار، ناسازگار
دیکشنری آلمانی به فارسی
inconsistente
inconsistente
غِیرِمُستَقیم، ناسازگار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inconsistente
inconsistente
غِیرِمُستَقیم، ناسازگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Inconsistent
Inconsistent
غِیرِمُستَقیم، ناسازگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
consistent
consistent
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری هلندی به فارسی