معنی inactief
inactief
به طور غیرفعّال، غیر فعّال
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با inactief
inactif
inactif
غِیرِ فَعّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inaction
inaction
عَدَمِ فَعّالیَّت، بی عَمَلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inactivo
inactivo
غِیرِ فَعّال، بیکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inductief
inductief
بِه طُورِ اِستِنتاجی، اِستِقرایی
دیکشنری هلندی به فارسی
bioactief
bioactief
زیست فَعّال
دیکشنری هلندی به فارسی
reactief
reactief
وَاکُنِشی، وَاکُنِش پَذیر
دیکشنری هلندی به فارسی
actief
actief
فَعّال
دیکشنری هلندی به فارسی