معنی hervormen
hervormen
اصلاح کردن، اصلاح
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با hervormen
vervormen
vervormen
آسیب زَدَن، تَحرِیف کَردَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
hervorming
hervorming
اِصلاحات، اِصلاح
دیکشنری هلندی به فارسی
hernoemen
hernoemen
تَغییر نام دادَن، تَغییر نام دَهید
دیکشنری هلندی به فارسی