معنی hervatting
hervatting
آغاز مجدّد، رزومه، از سرگیری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با hervatting
hervatten
hervatten
اِدامِه دادَن، رِزومِه
دیکشنری هلندی به فارسی