معنی herschikken
herschikken
دوباره ترتیب دادن، تنظیم مجدّد
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با herschikken
verschicken
verschicken
کِشتی فِرِستادَن، اِرسال کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
beschikken
beschikken
دَفع کَردَن، دارَند
دیکشنری هلندی به فارسی