verletzen verletzen آسیب رِساندَن، زَخمی کَردَن، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن، شِکَستَن، نَقض کَردَن دیکشنری آلمانی به فارسی
verlegen verlegen جای خُود را گُم کَردَن، خِجالَت زَدِه، شَرمَندِه، گُم کَردَن دیکشنری آلمانی به فارسی