معنی herder
herder
گله داری کردن، چوپان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با herder
perder
perder
اَز دَست دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
perder
perder
اَز دَست دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
herdar
herdar
اِرث بُردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
helder
helder
دِرَخشان، رُوشَن، بِه طُورِ دِرَخشان، شَفّاف، با دِرَخشَندِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
eerder
eerder
قبلاً، زودتَر
دیکشنری هلندی به فارسی
heiter
heiter
با دِلِ شاد، شاد، خوشدِل، شاداب
دیکشنری آلمانی به فارسی
heiser
heiser
بِه طُورِ خَشِن، خَشِن، گُراز مانَند
دیکشنری آلمانی به فارسی
garder
garder
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
germer
germer
روییدَن، جَوانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی