معنی harigheid
harigheid
ژولیدگی، پرمویی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با harigheid
wazigheid
wazigheid
مُبهَمی، تاری
دیکشنری هلندی به فارسی
vurigheid
vurigheid
شور و شُوق، شور و حَرارَت
دیکشنری هلندی به فارسی
hevigheid
hevigheid
شِدَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
bazigheid
bazigheid
رَئیس مَنِشی، رَئیسی
دیکشنری هلندی به فارسی
matigheid
matigheid
اِعتِدال
دیکشنری هلندی به فارسی
hardheid
hardheid
سَختی
دیکشنری هلندی به فارسی