معنی geschiktheid geschiktheid کفایت، مناسب بودن، مناسبت، صلاحیّت، شایستگی کِفایَت، مُناسِب بودَن، مُناسِبَت، صَلاحیَّت، شایِستِگی دیکشنری هلندی به فارسی