معنی frequent
frequent
مکرّر، اغلب
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با frequent
fréquent
fréquent
مُکَرَّر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frequente
frequente
مُکَرَّر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frequente
frequente
مُکَرَّر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Frequent
Frequent
مُکَرَّر بودَن، مُکَرَّر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frecuente
frecuente
مُکَرَّر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frequentar
frequentar
مُکَرَّر بودَن، شِرکَت کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frequenza
frequenza
تِکرَار، فِرِکانس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Infrequent
Infrequent
نادِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frequentie
frequentie
تَرَدُّد، فِرِکانس، تِکرَار
دیکشنری هلندی به فارسی