معنی formuleren
formuleren
فرمولبندی کردن، فرموله کردن، عبارت گفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با formuleren
formulieren
formulieren
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
formulering
formulering
فُرمول بَندی، جُملِه بَندی
دیکشنری هلندی به فارسی
formulare
formulare
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
formuler
formuler
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی