معنی formule
formule
فرمول
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با formule
formule
formule
فُرمول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formuler
formuler
عِبارَت گُفتَن، فُرمولِه کَردَن، فُرمولبَندی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formulé
formulé
فُرمولی، فُرمول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formula
formula
فُرمول
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
formale
formale
رَسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
formable
formable
قابِلِ آموزِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formell
formell
رَسمی، بِه طُورِ رَسمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
formular
formular
فُرمولبَندی کَردَن، فُرمولِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fórmula
fórmula
فُرمول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی