معنی flikkerend
flikkerend
لرزنده، سوسو زدن، به طور لرزان
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با flikkerend
flikkeren
flikkeren
دِرَخشیدَن، سوسو زَدَن، بِه طُورِ شُعلِه وَر
دیکشنری هلندی به فارسی