معنی fladderend
fladderend
پروانه وار، بال زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با fladderend
fladderen
fladderen
پَرواز کَردَن، بال زَدَن، لَرزیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی