معنی filtratie
filtratie
فیلتراسیون
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با filtratie
filtration
filtration
فیلتِراسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
filtrarse
filtrarse
نُفوذ کَردَن، تَراوِش کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
infiltratie
infiltratie
نُفوذ
دیکشنری هلندی به فارسی
filtrasi
filtrasi
فیلتِراسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
filtrato
filtrato
فیلتِر شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
filtrare
filtrare
فیلتِر کَردَن، فیلتِر، نُفوذ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی