معنی fijn
fijn
به طور دقیق، خوب
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با fijn
fijo
fijo
ثابِت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
zijn
zijn
بودَن، هَستَند، او، مَربوط بِه آن
دیکشنری هلندی به فارسی
pijn
pijn
رَنج شَدید، دَرد، آسیب رِسانی
دیکشنری هلندی به فارسی
mijn
mijn
مَن، مال مَن
دیکشنری هلندی به فارسی
fin
fin
خوب، پایان، نَازُک
دیکشنری فرانسوی به فارسی