معنی figuur
figuur
شکل
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با figuur
figure
figure
شَکل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rigueur
rigueur
سَخت گیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
figura
figura
شَکل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vigueur
vigueur
تَوَانَمَندی، زور، قُدرَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
figura
figura
شَکل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
figura
figura
شَکل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
figura
figura
شَکل، فُرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
Figur
Figur
شَکل
دیکشنری آلمانی به فارسی
fitur
fitur
ویژِگی ها، ویژِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی