معنی fietser
fietser
دوچرخه سوار
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با fietser
fietsen
fietsen
چَرخاندَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری هلندی به فارسی
filtrer
filtrer
فیلتِر کَردَن، فیلتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
finster
finster
بِه طُورِ غَمگین، تاریک، چِهرِه دَرهَم، کامِلاً تاریک
دیکشنری آلمانی به فارسی
Mieter
Mieter
اِجارِه دَهَندِه، اِجارِه کُنَندِه، مُستَأجِر
دیکشنری آلمانی به فارسی