معنی fermentatie
fermentatie
تخمیر
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با fermentatie
fermentation
fermentation
تَخمیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
segmentatie
segmentatie
تَقسیم بَندی، بَخش بَندی
دیکشنری هلندی به فارسی
fermentasi
fermentasi
تَخمیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fermentato
fermentato
فَرمودِه، تَخمیر شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fermentare
fermentare
تَخمیر کَردَن، تَخمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی